کلمه جو
صفحه اصلی

مکش

فارسی به انگلیسی

aspiration, suck, suction

suction, aspiration, suck, intake, squirt, myzo-


مترادف و متضاد

suction (اسم)
جذب، مک زنی، مکش، عمل مکیدن، جذب به وسیله مکیدن

فرهنگ فارسی

مک و مص . یا جذب و کشش

مکیدن، مک


فرایندی که درطی آن مخلوط سوخت و هوا به داخل سیلندر وارد ‌می‌شود


لغت نامه دهخدا

مکش. [ م َ ک ِ ] ( اِمص ) مک و مص. || جذب و کشش. ( ناظم الاطباء ).

دانشنامه عمومی


دانشنامه آزاد فارسی

مَکِش (suction)
عمل یا فرآیند مَکیدن؛ و نیز ایجاد خلأ در فضای محدود و به درون کشیدن شاره (سَیال) یا چسباندن یک جسم، مثلاً لاستیک بادکش، به برخی چیزها براثر فشار جوّ.

فرهنگستان زبان و ادب

{intake, inlet, admission , induction} [قطعات و مجموعه های خودرو] فرایندی که درطی آن مخلوط سوخت و هوا به داخل سیلندر وارد می شود
{suction} [علوم پایۀ پزشکی، علوم سلامت] بیرون کشیدن گاز یا مایع با ایجاد فشار منفی و معمولاً به وسیلۀ ابزار مکانیکی

واژه نامه بختیاریکا

( مُکِش ) تعارف
( مَکَش ) عصبی؛ قُد؛ یک دنده

پیشنهاد کاربران

مکش ، تخلیه ( Blow ) [اصطلاح دریانوردی]:کشیدن آب از داخل مخازن با استفاده از هوای فشرده و یا دمیدن هوا و بخار به داخل اگزوزها برای تمییز کردن آنها .

در بختیاری به چم تعارف بکار می رود.
مانند{مُکِش} که با آهنگ دستور یا فرمایش می شود ( تعارف بکن ) .


کلمات دیگر: