گند بغل سیاهان یا عام است گند بغل گند بغل سیاهان .
زغ
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
زغ . [ زَ ] (اِ) زاغ . کلاغ . (ناظم الاطباء).
زغ . [ زُغ غ ] (ع اِ) گند بغل سیاهان یا عام است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گند بغل و گند بغل سیاهان . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
زغ. [ زَ ] ( اِ ) زاغ. کلاغ. ( ناظم الاطباء ).
زغ. [ زُغ غ ] ( ع اِ ) گند بغل سیاهان یا عام است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). گند بغل و گند بغل سیاهان. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
زغ. [ زُغ غ ] ( ع اِ ) گند بغل سیاهان یا عام است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). گند بغل و گند بغل سیاهان. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
گویش مازنی
تنگ – سخت – روز تنگ دستی
/zegh/ تنگ – سخت – روز تنگ دستی
کلمات دیگر: