راکوب. ( ع اِ ) راکبة. ( اقرب الموارد ). نهال خرمابن بر مادر رسته. ( از متن اللغة ) ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( المنجد ) ( ناظم الاطباء ). || شاخ خرمایی بر تنه خرما برآمده. ( از متن اللغة ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).
راکوب
لغت نامه دهخدا
گویش مازنی
/raa koob/ جاده صاف کن – راه کوب
جاده صاف کن – راه کوب
کلمات دیگر: