طئی
زریک
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
زریک. [ زِ ] ( اِ )بمعنی زرشک باشد و به عربی انبرباریس خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). رجوع به زرشک شود.
زریک. [ زَ ] ( اِ ) طلائی مساوی دریک. رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1494 و 1495 شود.
زریک. [ زَ ] ( اِ ) طلائی مساوی دریک. رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1494 و 1495 شود.
زریک . [ زِ ] (اِ)بمعنی زرشک باشد و به عربی انبرباریس خوانند. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). رجوع به زرشک شود.
زریک . [ زَ ] (اِ) طلائی مساوی دریک . رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1494 و 1495 شود.
دانشنامه عمومی
مختصات: ۳۶°۵۸′۵۵″شمالی ۴۸°۲۴′۲۸″شرقی / ۳۶٫۹۸۱۹۱°شمالی ۴۸٫۴۰۷۷۱°شرقی / 36.98191; 48.40771
فهرست روستاهای ایران
زریک، روستایی از توابع بخش قره پشتلو شهرستان زنجان در استان زنجان ایران است.
این روستا در دهستان قره پشتلو بالا قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۹ نفر (۵خانوار) بوده است.
فهرست روستاهای ایران
زریک، روستایی از توابع بخش قره پشتلو شهرستان زنجان در استان زنجان ایران است.
این روستا در دهستان قره پشتلو بالا قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۹ نفر (۵خانوار) بوده است.
wiki: زریک
گویش مازنی
/zerrik/ مقدار کم & نالیدن – ناله کردن
مقدار کم
نالیدن – ناله کردن
کلمات دیگر: