کلمه جو
صفحه اصلی

زل زدن

فارسی به انگلیسی

stare, gape, gawk

gape, gawk, stare


فرهنگ فارسی

در تداول با چشمی ثابت و بی حرکت به چیزی دیدن .

لغت نامه دهخدا

زل زدن. [ زُ زَ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول ، با چشمی ثابت و بی حرکت به چیزی دیدن. بِربِر نگاه کردن. زُل کردن چشم. زُل زُل به چشم کسی دیدن. ( از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا ).

واژه نامه بختیاریکا

پیله آویدِن

جدول کلمات

خیره

پیشنهاد کاربران

یعنی اینکه به چیزی ثابت نگاه کردن به چیزی یا کسی خیلی ممنون

خیره شدن به کسی یا چیزی


( ( نعیم چند لحظه زل زد به زنِ چشم سبز . بعد کیف سگک دار وسر رسید را گذاشت روی میز تحریر دوم . ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 9 . ) )

میخکوب


کلمات دیگر: