کلمه جو
صفحه اصلی

نافذ رای

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه رای و تدبیراو مطاع است .

لغت نامه دهخدا

نافذرای. [ ف ِ ] ( ص مرکب ) که رای روان دارد. که رای او مطاع بود.


کلمات دیگر: