کلمه جو
صفحه اصلی

مراضخه

فرهنگ فارسی

کسی را به ناپسندی چیزی دادن

لغت نامه دهخدا

( مراضخة ) مراضخة. [ م ُ ض َ خ َ ] ( ع مص ) کسی را به ناپسندی چیزی دادن. به کراهت و اکراه اعطا کردن. ( از منتهی الارب ). به اکراه چیزی به کسی بخشیدن. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). || همدیگر را سنگ انداختن. ( منتهی الارب ). سنگ به یکدیگر افکندن. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). || شکستن و خوردن نان را. ( از اقرب الموارد ).

مراضخة. [ م ُ ض َ خ َ ] (ع مص ) کسی را به ناپسندی چیزی دادن . به کراهت و اکراه اعطا کردن . (از منتهی الارب ). به اکراه چیزی به کسی بخشیدن . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || همدیگر را سنگ انداختن . (منتهی الارب ). سنگ به یکدیگر افکندن . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || شکستن و خوردن نان را. (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: