ظاهرا ظرفی سفالین بوده است فصادان را که هنگام فصد خون بیمار را در آن می ریختند و یا برای کشیدن خون از بدن چون مکنده بکار می برند.
کوزه ٔ فصاد
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کوزه فصاد. [ زَ / زِ ی ِ ف َص ْ صا ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ظاهراً ظرفی سفالین بوده است فصادان را که هنگام فصد، خون بیمار را در آن می ریختند و یا برای کشیدن خون از بدن چون مکنده ای به کار می بردند :
کوزه فصاد گشت سینه او بهر آنک
موضع هر مبضع است بر سر شریان او.
کوزه فصاد گشت سینه او بهر آنک
موضع هر مبضع است بر سر شریان او.
خاقانی.
کلمات دیگر: