کلمه جو
صفحه اصلی

نقالدی

دانشنامه آزاد فارسی

نَقالدی
(یا: نَقالده؛ جمله ای ترکی به معنی «چه قدر مانده است؟») مراسم نمایش گونۀ طلب باران (← باران،_آداب_و_مراسم_طلب). از آن جا که این مراسم در نقاط فارس نشین نیز رونق داشته و ترانه هایی فارسی در آن خوانده می شده است، اما به سبب نام آن باید ریشه های این مراسم را در فرهنگ های ترکی و آذری یافت. اجرای این مراسم در مناطقی چون اراک و آشتیان و محلات و خمین بدین صورت بوده است: مردی کوسه (بی ریش)، آراسته به هیئتی مضحک، چوبدستی به دست، در حالی که با دستمال یا ریسمانی بوته هایی بر سرِ خود چون شاخ بسته و زنگوله هایی به خود آویخته، شخصیت اصلی این مراسم بوده است. سه شخصیت دیگر عبارت بودند از جوانی که او را به هیئتی زنان درمی آوردند و زنگوله هایی بر او می آویختند و «عروس کوسه»اش می خواندند، دو شخصیت دیگر که برای خود با بوته شاخ هایی گذاشته بودند و زنگوله هایی به خود آویخته اند و تَکِه (به معنی بُز) نام داشتند. اینان را نوازندگان دُهُل و سُرنا و فردی کیسه به دست همراهی می کردند. گروه به در خانه های اهالی می رفتند و وارد خانه می شدند. کوسه مستقیم به طرف طویله می رفت و با لگد و چوب دست ضربه هایی به در آن می زد و با به صدا درآوردن زنگوله های خود، به همراهی ساز و دهل تَکِه ها به جنگیدن با هم می پرداختند و کوسه و عروسش همنوا با نوازندگان می رقصیدند. هنگامی که، به ناگهان، کوسه غش کرده بر زمین می افتاد، عروس شروع به خواندن می کرد: زن صاحب خانه سوزنی به عروس می داد و مردش جرعه ای آب به گلوی کوسه می ریخت و کوسۀ به نمایشْ مرده باز زنده می شد. بازیگران پول یا خوراکی ای از صاحب خانه طلب می کردند و به در خانه های دیگر می رفتند. این مراسم را نباید با مراسم نمایش گونۀ کوسه برنشین اشتباه کرد.


کلمات دیگر: