نقد نو (به انگلیسی: New Criticism) نهضتی نقّادانه در ادبیات است که از نظریه های ادبی متعدّد و مختلفِ ناقدان انگلیسی و آمریکایی از دههٔ ۱۹۲۰ پا گرفت و تا سال ۱۹۶۰ در آمریکا و انگلستان نفوذ فراوان و حضور مسلط داشت.
تسلیمی، علی (۱۳۸۸). نقد ادبی: نظریه های ادبی و کاربرد آن ها در ادبیات فارسی. تهران: انتشارات کتاب آمه. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۹۱۴۳۳-۴-۴.
سبزیان مرادآبادی، سعید؛ کزازی، میرجلال الدین (۱۳۸۸). فرهنگ نظریه و نقد ادبی: واژگان ادبیات فارسی و حوزهای وابستهٔ انگلیسی-فارسی. تهران: انتشارات مروارید. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۹۱-۰۴۲-۸.
سلدن، رامان؛ ویدوسون، پیتر (۱۳۸۴). راهنمای نظریهٔ ادبی معاصر. ترجمهٔ عباس مخبر. تهران: انتشارات طرح نو. شابک ۹۶۴-۵۶۲۵-۳۴-۳.
مکاریک، ایرنا ریما (۱۳۷۵). دانشنامهٔ نظریه های ادبی معاصر. ترجمهٔ مهران مهاجر و محمد نبوی. تهران: انتشارات آگه.
حسن تقی، اعظم (۱۳۹۰). «نگاهی به شیوه های نقد در جهان: نقد نو و اشکالات آن» (پی دی اف). روزنامهٔ تهران امروز: ۱۶. از پارامتر ناشناخته |ماه= صرف نظر شد (کمک)
ریشه های این رویکرد را باید در آرای متیو آرنولد در قرن نوزدهم در آمریکا جستجو کرد. تی اس الیوت، آی.ای. ریچاردز، ویلیام امپسون و فرانک ریموند لی ویس از ناقدان انگلیسی و کلینت بروکس، ویلیام کرتز ویمسَت، آلن تیت، ریچارد پالمر بلَک مر، رابرت پن وارن و جان کرو رَنسام از منتقدان آمریکایی، از دیگر کسانی بودند که در تکمیل این نظریه نقش داشتند.
روش نقد نو، عینیتمند و روشمند است زیرا در این نوع نقد منتقد باید به بافت شعر رسوخ کرده و با خوانش دقیق و جزءبه جزء اثر به معنا برسد. مشخصهٔ بارز این دیدگاه توجه به خود متن و واژگانی است که بر صفحهٔ کاغذ نقش بسته است. منتقدان نقد نو معتقدند که هنگام بررسی یک شعر باید آن را موجودی مستقل فرض کرد و به قول تی اس الیوت: «نقد صادقانه و ارزیابی دقیق باید معطوف به شعر باشد و نه معطوف به شاعر». بی توجهی منتقدان پیرو نقد نو به تأثیرات شعر، به این معنی نیست که آن ها منکر ویژگی خاص زبان شعری بودند؛ همان طور که بروکس گفته است زبان شاعر زبانی ست که در آن نقش معانی ضمنی به اندازهٔ معانی صریح اهمیت دارد.
به اعتقاد منتقدان نو، شعر باید کاملاً تجربه شود تا بتواند تأثیرگذار باشد. آن طور که آن ها می گویند «شعر نباید معنی بدهد، باید باشد» و معنای این حرف آن است که پیامی که می توانیم از یک شعر استخراج کنیم به احتمال نمی تواند حق مطلب را در پیچیدگی آن ادا کند. به جز کلیت متناقض نماها، تقابل ها و کنایه هایی که بین این تقابل ها و تناقض ها سازگاری برقرار می کنند، هر چیز دیگری می تواند تقلیل گرایانه و مخرب باشد. این عادت خلاصه کردن شعر و دیگر آثار ادبی در یک یا دو عبارت، از دید منتقدان پیرو نقد نو گناهی نابخشودنی و ظلمی در حق شعر و در حق تجربهٔ خود ما از شعر محسوب می شود.
تسلیمی، علی (۱۳۸۸). نقد ادبی: نظریه های ادبی و کاربرد آن ها در ادبیات فارسی. تهران: انتشارات کتاب آمه. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۹۱۴۳۳-۴-۴.
سبزیان مرادآبادی، سعید؛ کزازی، میرجلال الدین (۱۳۸۸). فرهنگ نظریه و نقد ادبی: واژگان ادبیات فارسی و حوزهای وابستهٔ انگلیسی-فارسی. تهران: انتشارات مروارید. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۹۱-۰۴۲-۸.
سلدن، رامان؛ ویدوسون، پیتر (۱۳۸۴). راهنمای نظریهٔ ادبی معاصر. ترجمهٔ عباس مخبر. تهران: انتشارات طرح نو. شابک ۹۶۴-۵۶۲۵-۳۴-۳.
مکاریک، ایرنا ریما (۱۳۷۵). دانشنامهٔ نظریه های ادبی معاصر. ترجمهٔ مهران مهاجر و محمد نبوی. تهران: انتشارات آگه.
حسن تقی، اعظم (۱۳۹۰). «نگاهی به شیوه های نقد در جهان: نقد نو و اشکالات آن» (پی دی اف). روزنامهٔ تهران امروز: ۱۶. از پارامتر ناشناخته |ماه= صرف نظر شد (کمک)
ریشه های این رویکرد را باید در آرای متیو آرنولد در قرن نوزدهم در آمریکا جستجو کرد. تی اس الیوت، آی.ای. ریچاردز، ویلیام امپسون و فرانک ریموند لی ویس از ناقدان انگلیسی و کلینت بروکس، ویلیام کرتز ویمسَت، آلن تیت، ریچارد پالمر بلَک مر، رابرت پن وارن و جان کرو رَنسام از منتقدان آمریکایی، از دیگر کسانی بودند که در تکمیل این نظریه نقش داشتند.
روش نقد نو، عینیتمند و روشمند است زیرا در این نوع نقد منتقد باید به بافت شعر رسوخ کرده و با خوانش دقیق و جزءبه جزء اثر به معنا برسد. مشخصهٔ بارز این دیدگاه توجه به خود متن و واژگانی است که بر صفحهٔ کاغذ نقش بسته است. منتقدان نقد نو معتقدند که هنگام بررسی یک شعر باید آن را موجودی مستقل فرض کرد و به قول تی اس الیوت: «نقد صادقانه و ارزیابی دقیق باید معطوف به شعر باشد و نه معطوف به شاعر». بی توجهی منتقدان پیرو نقد نو به تأثیرات شعر، به این معنی نیست که آن ها منکر ویژگی خاص زبان شعری بودند؛ همان طور که بروکس گفته است زبان شاعر زبانی ست که در آن نقش معانی ضمنی به اندازهٔ معانی صریح اهمیت دارد.
به اعتقاد منتقدان نو، شعر باید کاملاً تجربه شود تا بتواند تأثیرگذار باشد. آن طور که آن ها می گویند «شعر نباید معنی بدهد، باید باشد» و معنای این حرف آن است که پیامی که می توانیم از یک شعر استخراج کنیم به احتمال نمی تواند حق مطلب را در پیچیدگی آن ادا کند. به جز کلیت متناقض نماها، تقابل ها و کنایه هایی که بین این تقابل ها و تناقض ها سازگاری برقرار می کنند، هر چیز دیگری می تواند تقلیل گرایانه و مخرب باشد. این عادت خلاصه کردن شعر و دیگر آثار ادبی در یک یا دو عبارت، از دید منتقدان پیرو نقد نو گناهی نابخشودنی و ظلمی در حق شعر و در حق تجربهٔ خود ما از شعر محسوب می شود.
wiki: نقد نو