نگون بودن .
نگونی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نگونی. [ ن ِ] ( حامص ) نگون بودن. رجوع به نگون شود :
سیب از زنخی بدان نگونی
بر نار زنخ زنان که چونی.
سیب از زنخی بدان نگونی
بر نار زنخ زنان که چونی.
نظامی.
دانشنامه آزاد فارسی
نِگونی (Nguni)
بانتوزبانان ساکن افریقای جنوبی. مهم ترین گروه های نگونی عبارت اند از زولوها، سوازیها، پوندوها، خوسایی و ماتابلهها. نگونی ها ابتدا در منطقه ای در افریقای جنوبی زندگی می کردند که امروزه استان ناتال نامیده می شود. با قدرت گرفتن چاکا، پادشاه زولو، و سوبوزای اول، پادشاه سوازی، در نخستین دهه های قرن ۱۹ پراکنده شدند. برخی از گروه های نگونی از افریقای جنوبی به مالاوی و تانزانیا مهاجرت کردند و پس از تسلط بر این مناطق، حکومت تشکیل دادند.
بانتوزبانان ساکن افریقای جنوبی. مهم ترین گروه های نگونی عبارت اند از زولوها، سوازیها، پوندوها، خوسایی و ماتابلهها. نگونی ها ابتدا در منطقه ای در افریقای جنوبی زندگی می کردند که امروزه استان ناتال نامیده می شود. با قدرت گرفتن چاکا، پادشاه زولو، و سوبوزای اول، پادشاه سوازی، در نخستین دهه های قرن ۱۹ پراکنده شدند. برخی از گروه های نگونی از افریقای جنوبی به مالاوی و تانزانیا مهاجرت کردند و پس از تسلط بر این مناطق، حکومت تشکیل دادند.
wikijoo: نگونی
کلمات دیگر: