غورق . [ غ ُ رُ ] (ترکی ، اِ) قورق . قُرُق . غُرُق . رجوع به قورق شود.
غورق
لغت نامه دهخدا
غورق. [ غ ُ رُ ] ( ترکی ، اِ ) قورق. قُرُق. غُرُق. رجوع به قورق شود.
غورق. [ غ ُ رُ ] ( اِخ ) نام چراگاهی که ملک شمس الدین ساخت. در تاریخ بخارای نرشخی ( ص 35 ) آمده : و پیوسته شمس آباد چراگاهی ساخت [ ملک شمس الدین ] از جهت ستوران خاصه ، و آن را غورق نام کرد، و آن را دیوارها ساخت بمقدار یک میل ، و اندر وی کاخی و کبوترخانه ای ساخت ، واندر آن غورق جانوران وحشی داشتی چون گوزنان و آهوان و روباهان و خوکان ، و همه آموخته بودند - انتهی.
غورق. [ غ ُ رُ ] ( اِخ ) نام چراگاهی که ملک شمس الدین ساخت. در تاریخ بخارای نرشخی ( ص 35 ) آمده : و پیوسته شمس آباد چراگاهی ساخت [ ملک شمس الدین ] از جهت ستوران خاصه ، و آن را غورق نام کرد، و آن را دیوارها ساخت بمقدار یک میل ، و اندر وی کاخی و کبوترخانه ای ساخت ، واندر آن غورق جانوران وحشی داشتی چون گوزنان و آهوان و روباهان و خوکان ، و همه آموخته بودند - انتهی.
غورق . [ غ ُ رُ ] (اِخ ) نام چراگاهی که ملک شمس الدین ساخت . در تاریخ بخارای نرشخی (ص 35) آمده : و پیوسته ٔ شمس آباد چراگاهی ساخت [ ملک شمس الدین ] از جهت ستوران خاصه ، و آن را غورق نام کرد، و آن را دیوارها ساخت بمقدار یک میل ، و اندر وی کاخی و کبوترخانه ای ساخت ، واندر آن غورق جانوران وحشی داشتی چون گوزنان و آهوان و روباهان و خوکان ، و همه آموخته بودند - انتهی .
کلمات دیگر: