صیاد
صید پیشه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
صیدپیشه. [ ص َ / ص ِ ش َ /ش ِ ] ( ص مرکب ) صیاد. شکارگیر. نخجیرگر :
این صیدپیشه فکر مدارا نکرده است
گر سر بریده رشته ز پا وانکرده است.
این صیدپیشه فکر مدارا نکرده است
گر سر بریده رشته ز پا وانکرده است.
کلیم ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: