شفيره حشرات , جوانه , شکوفه , جنين , پيله , پيله کرم ابريشم
شرنقه
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
بریدن و پاره کردن چیزی را
لغت نامه دهخدا
( شرنقة ) شرنقة. [ ش َن َ ق َ ] ( ع مص ) بریدن و پاره کردن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).
شرنقة. [ ش َن َ ق َ ] (ع مص ) بریدن و پاره کردن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
دانشنامه عمومی
شَرْنَقَة: پيله ى كرم ابريشم. شرنقة: شفيره حشرات، جوانه، شکوفه، جنين، پيله، پيله کرم ابريشم.
کلمات دیگر: