کلمه جو
صفحه اصلی

فزاعه

لغت نامه دهخدا

( فزاعة ) فزاعة.[ ف َزْ زا ع َ ] ( ع ص ) مرد بسیار ترساننده مردم را. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به فزع شود.

فزاعة.[ ف َزْ زا ع َ ] (ع ص ) مرد بسیار ترساننده مردم را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به فزع شود.



کلمات دیگر: