شکار کردن
صید افکندن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
صید افکندن. [ ص َ / ص ِ اَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) شکار کردن. نخجیرکردن. حیوان وحشی یا اهلی را صید کردن :
تماشا کرد و صید افکند بسیار
دهی خرم ز دور آمد پدیدار.
تماشا کرد و صید افکند بسیار
دهی خرم ز دور آمد پدیدار.
نظامی.
کلمات دیگر: