کلمه جو
صفحه اصلی

عطر افشان

فارسی به انگلیسی

atomizer

فرهنگ فارسی

عطر پراکننده افشاندن عطر

لغت نامه دهخدا

عطرافشان. [ ع ِ اَ ] ( نف مرکب ) عطرپراکننده. || ( حامص مرکب ) افشاندن عطر. بوی خوش پراکنی. عطرافشانی. عطر پراکندن. ( از آنندراج ). عطر افشاندن :
ز عطرافشان این باکوره غیب
معنبر شد جهان را دامن و جیب.
میرخسرو ( از آنندراج ).

دانشنامه عمومی

عطرافشان، روستایی از توابع بخش کوهپایه شهرستان اصفهان در استان اصفهان ایران است.
این روستا در دهستان تودشک قرار دارد و بر اساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۰ نفر (۹خانوار) بوده است.


کلمات دیگر: