کلمه جو
صفحه اصلی

صیهب

لغت نامه دهخدا

صیهب. [ ص َ هََ ]( ع ص ، اِ ) شدت گرما. || مرد درازبالا. ( منتهی الارب ). || سنگ سخت. سنگ. ( مهذب الاسماء ). || روز گرم. ( منتهی الارب ). روزی سخت گرم. ( مهذب الاسماء ). || جای سخت. || زمین هموار و سنگستان و جائی که آفتاب بر آن بحدی تابد که گوشت بر آن بریان توان کرد. ( منتهی الارب ).


کلمات دیگر: