( صفت ) آنکه در آب غوطه خورد فرو رونده در آب .
غوطه خوار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
غوطه خوار. [طَ / طِ خوا / خا ] ( نف مرکب ) آنکه در آب غوطه خورد. فرورونده در آب. غوته خوار. غوطه خور. غوطه ور. سر به آب فروبرنده. رجوع به غوطه و غوته شود :
نگشتی به قلزم اگر غوطه خوار
نبودی به طوفان بدین اشتهار.
ملاطغرا ( در مدح ذوالفقارخان از بهار عجم و آنندراج ).
نگشتی به قلزم اگر غوطه خوار
نبودی به طوفان بدین اشتهار.
ملاطغرا ( در مدح ذوالفقارخان از بهار عجم و آنندراج ).
کلمات دیگر: