جامه دان
صیان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
صیان. ( ع مص ) نگاه داشتن چیزی را. ( منتهی الارب ). نگه داشتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( مصادر زوزنی ). || ( مص ) بر طرف سم ایستادن اسب از سودگی پای یا بی نعلی. ( منتهی الارب ).
صیان. [ ص َ /ص ُ / صیا ] ( ع اِ ) صیان الثوب ؛ جامه دان. ( منتهی الارب ). || تخته جامه. ( منتهی الارب ) ( دهار ).
صیان. [ ص َ /ص ُ / صیا ] ( ع اِ ) صیان الثوب ؛ جامه دان. ( منتهی الارب ). || تخته جامه. ( منتهی الارب ) ( دهار ).
صیان . (ع مص ) نگاه داشتن چیزی را. (منتهی الارب ). نگه داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (مصادر زوزنی ). || (مص ) بر طرف سم ایستادن اسب از سودگی پای یا بی نعلی . (منتهی الارب ).
صیان . [ ص َ /ص ُ / صیا ] (ع اِ) صیان الثوب ؛ جامه دان . (منتهی الارب ). || تخته ٔ جامه . (منتهی الارب ) (دهار).
کلمات دیگر: