کلمه جو
صفحه اصلی

صید زدن

فرهنگ فارسی

شکار کردن صید

لغت نامه دهخدا

صید زدن. [ ص َ / ص ِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) شکار کردن صید. شکار کردن. صید را به تیر یا حربه دیگر از پا درآوردن :
آن کمان ابرو که تیر غمزه اش
هر زمانی صید دیگر می زند.
سعدی.


کلمات دیگر: