کلمه جو
صفحه اصلی

فستجان

لغت نامه دهخدا

فستجان. [ ] ( اِخ ) از نواحی شیراز. ( از معجم البلدان ). این ریگ به روزگار متقدم دیهی بود. ( فارسنامه ابن بلخی ).

فستجان. [ ] ( اِخ ) از دیه های وازکرود. ( تاریخ قم ص 137 ).

فستجان . [ ] (اِخ ) از دیه های وازکرود. (تاریخ قم ص 137).


فستجان . [ ] (اِخ ) از نواحی شیراز. (از معجم البلدان ). این ریگ به روزگار متقدم دیهی بود. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ).



کلمات دیگر: