کلمه جو
صفحه اصلی

رد دادن

پیشنهاد کاربران

دیونه شدن
خل وچل شدن
از خود بی خود شدن
بی خیال شدن
هیچ چیز براش مهم نیست

رد دادن یعنی بی خیال شدن از یه چیز
رد دادن یعنی دیگه ادامه نمیده و منصرف یا پشیمون شده

اهمیت ندادن و بی توجهی

نپذیرفتن

رد دادن اشاره تلویحی به اینکه، اشتباه از جانب من بوده است.

بیخیال چیزی شدن واهمیت ندادن به هر چیز

یعنی دیگه وضعیتی که توش هستی رو درک نکنی و نمی فهمی که طرف مقابلت یا اون اتفاقی که افتاده اینجوریه و قاطی کنی و عصبی بشی و بری

بی خیال شدن

ازخودبی خود شدن
بیخیال شدن
به هیچ چیز فکرنکردن

بی خیال دنیا شدن

ول دادان ، ول کردن ، گوزیدن ( خارج از کنترل )

بیخیال شدن، ول کردن، مهم نبودن چیزی

جواب ندادن. بی خیال شدن

عمل رد دادی به کسی گوید که هیچ چیزی برای از دست دادن ندارد و شما نمی دانید،
و معمولا کار های عجولانه و بی عقلی میکند که ممکن است جان خودش و اطرافیانش را به خطر بی اندازد

زیاد علف کشیدن!
خنده بیش از حد روانی یا دیوانه شدن در اثر مصرف مواد مخدر

زیاد حال بدی داشته باشی و نسبت به همه چی بی تفاوت باشه

یعنی اینکه بیخیال شدن
جا خالی کردن

دوستان، این یک اصطلاح هست در بازی پاسور به نام بازی بلوف،
یعنی طرف نوبتش هست و بنا به دلایلی بازی نمیکنه و نفر بعد برگ میندازه
از دست این جمهوری اسلامی بخدا

وقتی کسی شراب یا نوشیدنی های مستی آور بخورد و از حدّ و اندازه آن بگذرد می گویند طَرَف رد داده!
از خود بی خود شدن، مست، ملنگ، مدهوش، منگ، آب از سَر گذشتن، به سیمِ آخر زدن!
مثالی از شعر مست و هوشیار پروین اعتصامی:
گفت:"می بسیار خوردی، زان چنین بی خود شدی"/گفت:"ای بی هوده گو، حرفِ کم و بسیار نیست"
گفت:"باید حَد زند هُشیار مردم، مست را"/گفت:"هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست"
معنی: مُحتَسِب ( گشتِ ارشاد ) گفت: خیلی شراب خوردی و رد دادی داداش/ردداده گفت: برای مست شدن کم و زیاد معنا ندارد، مهم عملِ بدی است که انجام دادم
مُحتَسِب ( گشتِ ارشاد ) گفت: باید آدم های هوشیار مردم ردداده رو مجازات کنند/ ردداده گفت: هوشیار دیدی خبرش هم به من بده، چون اینجا کسی هوشیار نیست!
معنی دیگر رد دادن: نپذیرفتن، قبول نکردن - بی خیال شدن، چشم پوشیدن، گذشتن، اهمیت ندادن، دست برداشتن، وِل کردن، وارهان!
مثال: وقتی گوشیش ( موبایلش ) زنگ خورد رد داد!


چِت زدن، خُل وضع شدن!

از خود بی خود شدن
متوجه چیزی نبودن
بی خیالی
خل و چل شدن

زمانیه که قلبت سیاه میشه دیگه همه چی میشه نرمال با یه ذهن نه چندان فعال ( ( ( :

بادرود به همه ایران پانان ایران دوستان. . . .
پان و بانوان گرامی و فرهیخته در نظر داشته باشید که تمامی لغت و واژگان دو واگی که داری دو واگ هستند سونیک و مانند همین *رد*پارسی هستند و ویژه زبان پارسی *ما را اکنون با لاتین کار نیست* عرب برای بکار گرفتن این واژه ها ناگزیر است یک واگ دیگر بیافزاید . . . . . بر این اساس و بر این بنیاد بیشینه واژه هایی که در عربی یک واگ دو بار تکرار گردیده ریشه پارسی دارند. . . . . . . . . رد دادن فردی را گویند که از خود بیخود است و متهوش یا مدهوش است. . . . . .
ک هو پژوهشگر واژه

از خود بی خود شدن
دیوونه شدن

بی خیال همه چیز شدن
به چیزی فکر نکردن

مستی بیش از حد

بیش از حد خوردن مشروب. . . . . بی خیال شدن و به چیزی فکرنکردن. . . دیوونه شدن

راه نفوذ و نقطه ضعف دادن دست کسی. .

دوستان این واژه اگر از قدیم باشه حرف شماست ولی اگه امروزی باشه به رد دادن مث رد دادن تایم خودرو میخوره چون درست نیست و بد کارمی کنه، همونطوری که میگن طرف سه کار میکنه منظورشون موتور ماشین هست

مست بی پروا شدن ، از همه چیز گذشتن

نمیدونم این کلمات و جملات مزخرف چی است بعضی این تهرانی های لوس و بی مزه ( بلانسبت تهرانی های شریف و درست ) اختراع می کنند؟ رد دادن در قاموس هیچ لغتی نمیگنجد این ها چرت و پرت است برای خودشان درست کردن. رد کردن و مردد و رد شدن داریم ولی رد دادن به معنی خل و چل و بیهوشی یعنی چی؟ طرف پای بساط نشسته بوده یه دفعه مست و ملنگ بوده و یه بیست نفری هم دورش بودند یه دفعه اشتباهی گفته طرف رد داد. مثلا میخواسته شاید بگه افسر پلیس رد کرد مرا و اون مشنگ های بعدی هم این کلمه رد دادن را دیگه جزو ادبیات ما کردند. وای به حال ادبیات ما با این مشنگ ها و پاتیل ها.


کلمات دیگر: