کلمه جو
صفحه اصلی

بنیانی

فارسی به انگلیسی

basal

فارسی به عربی

عضوی

مترادف و متضاد

basic (صفت)
اصلی، تهی، اساسی، بنیادی، پایه ای، بنیانی

organic (صفت)
اصلی، حیوانی، ذاتی، اساسی، بنیانی، الی، عضوی، سازمانی، موثر درساختمان اندام، اندام دار، وابسته به شیمی الی، وابسته به موجود الی

fundamental (صفت)
اصلی، اساسی، بنیادی، بنیانی، تشکیل دهنده، واجب

پیشنهاد کاربران

اصلی


کلمات دیگر: