الترناتیو

یعنی جانشینی که آمادگی جایگزینی اولی رو داشته باشه

راهکار دیگر

باعلی تقریبا موافقم ولی به نظرم معنی "جایگزین برتر" بهتر میتونه الترناتیو رو توضیح بده. . . ممنون

گزینه برتر جایگزین

به نظر من آلترناتیو گزینه برتر نیست، گزینه پست تره، یه راه دوم اجباری وقتی که راه اول اجباراً قابل اجرا نباشه

آلترناتیو یک گزینه وراهکار دیگر است که شاید راهکار بهتری باشد یا راهکار بدتر وپست تر

چرخش ، دوران ، گردونه ، آفتاب مهتاب ، سردرپی ، چنانه ، همگشت ، ساقدوش

گزینه ای دیگر برای جایگزینی

جانشینی که خودش را برتر میداند یا عده ای خاص آن را برتر میدانند

آلتر =دگرگونی تغییر
ناتیو=مادرزادی اصلی
گزینه اصلی ، متغیر اصلی. گزینه مورد نظر

الترناتیو راه میانبر برای رسیدن بهدف هم معنی میدهد یا راهی جهت دورزدن موانع در راه هدف

شق دیگر، یک راه کار، پیشنهاد متفاوت، سیاست برتر، تناوبی، چاره، دیگر.

الگو، نمونه

بدیل

گزینه دیگر ، گزینه برتر

به نظرم آلترناتیو یا داشتن جایگزین فی نفسه میتونه راهکاری مفید باشه درصورتی که باعث ضعف ومختل شدن انجام وظیفه شخص وشخصیت اول نشه که البته این هم چیز بعیدی به نظر میرسه. چون قطعا میل به رسیدن قدرت اول یا به اصطلاح نوک هرم بودن باعث میشه آلترناتیو اختلال ایجاد کنه در امور گزینه اصلی. از نظری به نظر نمیرسه حداقل در عمل خیلی نسبت دادن جایگزین برتر به این واژه صحیح باشه. . چون بارها تجربه شده که آلترناتیو ها نمیتونندموفقیت چشمگیری بدست بیارن و تنها مجموعه را به عقب تر برمیگردونند

آلترناتیو تغییر و دگرگونی هست بدون در نظر گرفتن آیند

گزینه مناسب ، یاگزینه برتر

پُلی موجود برای گذر از حال

روشی نو وجدید

با گزینه جانشین بیشتر موافقم بون صفت برتر یا پست تر زیرا بعضی مواقع برتر است بعضی مواقع پست تر است.

پلان بی، نقشه دوم. در ضمن بهتر یا بدتر بودنش بستگی به اون زمان داره وبه خودی خودنمیتونه بهتر یا بدتر باشه.

جایگزینی که امیدواری بهتر از گزینه ی پیش روت باشه

جایگزینی که امیدواری بهتر از چیزی باشه که باهاش سر و کار داری

alternative
جایگزین، بدون صفت اضافی، تغییر پذیری طبیعی امری

نقشه بی، راه حل دوم که فقط زمانی کارآمد میباشد که راه حل اول جوابگوی برادری نیاز نباشد

راهکاری متفاوت در جهت تثبیت اصول بنیادین و اساسی و همچنین خواسته های مکتب، حزب، گروه و یا هر فرم سازمانی دیگری.

گزینه ایی که از روی استیصال. جای گزینه روش قبلی میشود. وچون هنوز گزینه دوم امتحانش را درمیدان عمل پس نداده ابتدا به ساکن نمیتوانیم بگوییم گزینه برتریا کهتر. فقط میتوانیم بگوییم راه حل دوم. البته این معنا بیشتر تو امور سیاسی مدنظر اینجانب میباشد.

پلان ، نقشه جایگزین

راه حل جایگزین و البته رفرم، در شرایط بغرنج مسائل سیاسی ـ اجتماعی که دارای پلان مرحله گذار هم باشد.

گزینه جایگزین جایگزین برتر

آلترناتیو ، گزینه دیگر وقتی که گزینه اول حذف یا راکد شده باشد

آلترناتیو یعنی ( جایگزین ) خوب یا بد بودنش به معنی آلترناتیو ربطی نداره، این جایگزین میتونه خوب باشه یا بد باشه.

آلترناتیو واژه ای است فرانسوی که از لاتین می آید و در پهنه ی سیاسی و اجتماعی به معناهای مختلف به کار می رود
در فرهنگ سیاسی، آلترناتیو به معنی اخص کلمه، به نیروی سیاسی یا نهاد جانشینی گفته می شود که بجای نیروی ‏حاکم می نشیند و یا نظم سیاسی معینی است که قرار است پس از فروپاشی نظام حاکم جانشین آن شودآلترناتیو همواره با اپوزیسیون همراه است

دو معنا برای آلترناتیو وجود دارد:

۱. در کشورهای دموکراتیک ، به حزبی که در مقابل حزب حاکم قرار می گیرد و خود را برای کسب قدرت در انتخابات بعدی آماده می کند، آلترناتیو یا دولت سایه می گویند.

۲. در کشورهای غیردموکراتیک، منظور از آلترناتیو تشکلی است که قصد سرنگون کردن قدت حاکم را دارد و از برنامه ها و نیروهای لازم برای تحقق این هدف برخوردار است.

جایزه الترناتیو حقوق بشرکه به نسرین ستوده تعلق گرفت اینجا منظور جایزه ی منتخب

یعنی جایگزین برتر یا مناسب؛
منتها این صفت" برتر" یا "مناسب" برتری یا مناسب بودن این جایگزین نسبت به گزینه اصلی نیست،
بلکه منظور برتر بودن این گزینه نسبت به سایر گزینه هائی ست که می شود جایگزین گزینه اصلی کرد،
یعنی ما بین چند گزینه که می شود جایگزین گزینه اصلی کرد گزینه ای رو انتخاب کنیم که از بقیه گزینه های جایگزین برتر هستش.

معنای جایگزین ، راه حل دوم ، گزینه دوم ، گزینه جایگزین

واژه Alturnativ از سه سیلاب یا سه هجا به شکل زیر ساخته شده است : Al turn ativ : آل تِرن یَتو.
آل به زبان عربی به معنای اهل و تِرن به زبان انگلیسی به معنای چرخش یا بازگشت و تعویض راه و پسوند یَتو یا آتیو کلمه چرخش یا بازگشت را به یک صفت تبدیل می کند. لذا آلترناتیو به معنای اهل چرخش و بازگشت و یا تعویض راه می باشد. در صحنه سیاسی ایجاد یک حزب جدید در کنار احزاب موجود می تواند یک آلترناتیو حزبی محسوب شود. در زمینه صنعت تولید برق در کنار نیروگاه های آبی ؛ زغال سنگی و گازی و هسته ای و الکتروولتای ، احداث نیرو گاه های بادی میتواند یک آلترناتیو صنعتی در تولید برق محسوب شود. تولید اتوموبیل های باطری ای یک آلترناتیوی تولیدی در کنار ماشین های بنزینی؛ گازوییلی و گازی و خیلی مثال های دیگر. مهم این است که پیشوند Al یا آل در این واژه ترکیبی از زبان عربی اقتباس گردیده است. درمورد سیاست : عنوان جمهوری فدرال ایران می تواند یک عنوان آلترناتیوی سیاسی در کنار عنوان جمهوری اسلامی مورد بحث قرار گیرد و عنوان موینث " ولیه فقیهه " به عنوان یک آلترناتیوی مفهومی در کنار عنوان مذکر " ولی فقیه " مورد بحث قرار گیرد.

دِگرتر - دیگرتر - دیگرتری

به گمانم درخورترین واژه برای ( آلترناتیو ) ، ( تَراگزین ) می باشد.
واژه های دیگری که با تراگزین همخانواده هستند: تَراگزینش، تَراگزینی و تَراگزینه
میتوان کارواژه ( تَراگزیدن ) هم از آن ساخت.
پیشوند ( تَر ) یا ( تَرا ) : پیشوندی است که به نام افزوده می شود تا ناهمسانی و تفاوت را با وجود داشتن همانندی و تشابه نشان دهد. برای نمونه فرد یا نهادی به ترتیب جایگزین فرد یا نهاد دیگر میشود ( همانندی و تشابه ) ولی فرد یا نهادجایگزین شده، خطی مشی و کارکرد جداگانه ای دارد ( ناهمانندی وتفاوت ) .

آلترناتیو به معنای جایگزین میباشد .
امروزه از این کلمه زیاد استفاده میشود و نکته مهم این واژه مکان یا زمانی هست که از آن استفاده میشود. این واژه اگر در موضوعات جوامع یا سیاست استفاده شود بر خلاف ظاهر و گویش زیبایی که دارد میتواند بسیار خطرناک یا بسیار مفید باشد، یعنی تضادی در سطح خیلی وسیع. مراقب آلترناتیو در این موضوعات باشیم . میتواند همزمان تغییرات خطرناک یا مفیدی در موضوع فرهنگی جوامع ایجاد کند که شامل تغییر در آیین ، رسوم ، ساختار ، اقتصاد ، اعتقادات ، دین و از این قبیل موارد بشود.