کلمه جو
صفحه اصلی

مرموز


مترادف مرموز : اسرارآمیز، رازآلود، رازناک، رمزآلود، رمزی، ابهام آمیز، مبهم، معمایی، مشکوک، تودار، موذی، مار زیر کاه

برابر پارسی : رازدار، تودار، پوشیده

فارسی به انگلیسی

mysterious, secret


close, confidential, cryptic, mysterious, secretive, uncanny


mysterious, secret, secretive, uncanny, close, confidential, cryptic, dark horse

فارسی به عربی

غامض , غربة , غیر قابل للتفسیر , قریب , مظلل

مترادف و متضاد

اسرارآمیز، رازآلود، رازناک، رمزآلود، رمزی


تودار، موذی


مار زیر کاه


ابهام‌آمیز، مبهم، معمایی


۱. اسرارآمیز، رازآلود، رازناک، رمزآلود، رمزی
۲. ابهامآمیز، مبهم، معمایی
۳. مشکوک
۴. تودار، موذی
۵. مار زیر کاه


mystic (صفت)
رمزی، مرموز، عرفانی، متصوف

weird (صفت)
غریب، مرموز، خارق العاده، عقبایی

cryptic (صفت)
پنهان، رمزی، سری، مرموز

enigmatic (صفت)
مبهم، مرموز، معمایی

secretive (صفت)
سری، مرموز، پنهان کار، ترشحی، تراوشی

mysterious (صفت)
مبهم، سری، اسرار امیز، مرموز

orphic (صفت)
دلکش، اسرار امیز، مرموز، دلنواز

occult (صفت)
رمزی، سری، نهانی، اسرار امیز، پوشیده، مرموز، غیبی

recondite (صفت)
پیچیده، نهان، پوشیده، مرموز

inscrutable (صفت)
مرموز، نفوذ ناپذیر

hinted (صفت)
مرموز

unco (صفت)
غیر عادی، بسیار، عجیب، مرموز، خارق العاده، ناشناس، جالب توجه

unaccountable (صفت)
مرموز، عاری از حس مسئولیت، غیر مسئول، غیر قابل توصیف، توضیح ناپذیر

فرهنگ فارسی

رمزدار، پوشیده، چیزی که بین دونفربه اشاره معین شده باشد
( اسم ) چیزی و مطلبی که در آن رمزی باشد پوشیده : و سخنها آورده است مرموز ومثلها بالفاظ فصیح و عجیب که مردم بر آن واقف نمی شوند.

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) رمزدار، پوشیده .

لغت نامه دهخدا

مرموز. [ م َ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از مصدر رمز. رجوع به رمز شود. بیان شده به رمز. ( ناظم الاطباء ). به رمز. دارای رمز : وی بر این سخن مرموز آن خواست که پدر با امیر ماضی ملک خراسان به مرو یافت که سامانیان را بزد و خراسان از دست ما اینجا بشد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 653 ).
رقمهایی که مرموز است اندر خرقه از بخیه
رقوم لوح محفوظ است اگر خوانی به ایقانش.
خاقانی.
نامبردار شرق و غرب توئی
که حدیثت چو غیب مرموز است.
خاقانی.

فرهنگ عمید

رمزدار، پوشیده، مبهم.

جدول کلمات

اسرار امیز

پیشنهاد کاربران

مشکوک

خود خواه

منزوی و آگاه

فردی که در ظاهر ساده است ولی در باطن مار

راز دار
تو دار
پوشیده

رمز آلود
مشکوک

پیچیده

تاقال، موزمار!

پر رمزو راز، مظنون برانگیز

فضول

موزی

موذی


انسان سخت و نفوذناپذیر ، ادم سفت ذهن با راز هایی بسیار که میداند ولی هیچ وقت رو نمیکند ، از نظر من دو نوع مرموز داریم گروه اول ادم هایی که راز ها را جوری فاش میکند که هیچ وقت پای خودش گیر نباشد و گروه دوم ادم هایی هستند که با وجود ابهامات ، توهینها، حرف های زور ، حرف های زور مخصوصا از جانب کسی که از آن شخص رازی در سینه دارد ، ایستادگی میکنند و هیچ وقت رازی را فاش نمیکنند ، البته گروه اول همیشه دوروبرشان شلوغ هست ، اما گروه دوم یکی مثل خودم همیشه تنها هستند چون اغلب افراد فکر میکنند من به طور عجیبی خطرناک هستم

در اصل مرموز معنی پیچیده و رمز آلود هست ولی کلمه ای که از دهن مردم می شنویم چیزی دیگری هست یعنی همیشه مردم میگن موز مااااار که این چیزی که اکثر در ذهنشان هست مطابقت میکنه معنیشم میشه رمز مار ( مار خطرناک که هزاران نقش زیبا و جلب توجه داره ولی در سینه خود چیزی به نام زهر داره که با نزدیک شدن به طمع خود زهر خودرا پخش میکنه و در یک لحظه عیبش میزنه و کسی دیگر آن را نمیبیند

راز نگه دار که باید باشه ولی معنیش یعنی موزمار واقعا خیلی وحشناکه


کلمات دیگر: