کلمه جو
صفحه اصلی

شخص حقوقی

فارسی به انگلیسی

legal entity, legal person

legal person


legal entity


دانشنامه عمومی

شخص حقوقی به ماهیت وجودی اعتباریی اطلاق می شود که زنده نیست و انسان هم نیست که مستقلاً طرف حق واقع شود.ممکن است این ابهام پیش آید که آیا شخص حقیقی که هم انسان است و هم زنده، نمی تواند دارای شخصیت حقوقی باشد؟!چنین است که این فرد، دارای شخصیت حقوقی است نه این که شخص حقوقی باشد. شخصیت حقوقی با شخص حقوقی بسیار متفاوت است. در تأیید همین گفتار، در ویکی پدیای انگلیسی، برای Legal Personality, نوشتار هست که به معنای «شخصیت حقوقی» است نه «شخص حقوقی».پس شخص حقوقی به شرکت ها و نهادها و موسساتی اطلاق می شود تا مستقلاً دارای حقوق و تکالیفی شوند و محدودیت ها و تشریفاتی بر آن ها تحمیل شود تا در فرجام، مصلحت اشخاص حقیقی بهره برنده از این شخص حقوقی، مراعات گردد. پس وجود شخص حقوقی و شخصیت آن، به اعتباری است که ناشی از دیدگاه های فلسفی حقوقی می باشد.
هدف از جرم انگاری، کیفردهی است.
جرمی که قابلیت کیفردهی را داشته باشد، محتاج سه عنصر زیر است:
الف- عنصر مادی
ب- عنصر معنوی
ج- عنصر قانونی
منظور از اعتباری بودن وجود شخص حقوقی این است که هنجارها و باورکردها و در فرجام قوانین میان اشخاص حقیقی یا طبیعی است که چنین فرض کرده که شخص حقوقی با رعایت ضوابطی، فرض شود که وجود دارد. برای نمونه، وقتی قانونگذاری می شود که یک شرکت تجارتی، موجود فرض شود، واقعیت آن است که این شرکت، چیزی جز منافع هر یک از اعضا و مرامهایی که اجتماع هر یک از اعضا به آن ملتزم شده اند نیست. ممکن است بر مبنای نظریهٔ گشتالت، این گونه استدلال شود که کل، چیزی بیش از اجزای تشکیل دهندهٔ آن است؛ ولی این نظریه که یک دیدگاه آلمانی است، این واقعیت را فراموش کرده که هنجار حاکم بر اعضای یک کل که علت اصلی کلیت مجموعهٔ این اعضا هم هست، همچنین در کنار هر یک از اعضای ظاهری، عضوی از یک کل است. برای اثبات، مثالی آورده می شود:شرکت تضامنی یک شرکت تجارتی است که قانون به آن شخصیت حقوقی داده اگرچه اصلاً در عالم واقع، چیزی به جز اجزای شرکت نیست. ببینیم اجزای شرکت تضامنی چیستند: سهم هر یک از شرکا از منافع شرکت، مسوولیت نسبی هر یک از اعضای شریک در شرکت تضامنی در مقابل یکدیگر، مسوولیت تضامنی هر یک از شرکا در مقابل طلبکاران شرکت در صورتی که دارایی شرکت، کفایت پرداخت دیون را نکند، لزوم ثبت و رعایت برخی تشریفات. آیا شرکت تضامنی چیزی به غیر از آنچه مثال زدیم هست؟!پس بشر یک چیز را اعتباراً موجود فرض می کند تا ساده تر بتواند راجع به آن، به وضع مقررات بپردازد و ساده تر بتواند اجزای تشکیل دهندهٔ این وجود اعتباری را تحت تأثیر قرار دهد. مانند این که در قرآن چنین آیه ای هست که اگر خدایی به جز خداوند یکتا بود، یکدیگر را به فساد و تباهی می کشاندند. یعنی برای اثبات توحید، در مقام شرط، فرض محال را محال قلمداد نکرده و تا حصول نتیجهٔ شرط که عدم امکان موجودیت خدایی دیگر است، آن خدای محالی و غیرممکن را ممکن فرض کرده است.
درست است که شخص حقوقی نیز در یک روزی به وجود می آید و در روزی هم به پایان می رسد، ولی اطلاق اصطلاح تولد یا مرگ به این قبیل اشخاص، به دور از معنا است. برای اشخاص حقوقی، به جای تولد، روز تأسیس و به جای مرگ، انحلال به کار می رود. زیرا تولد به معنای به وجود آمدن از راه زاییده شدن است هرچند مجازاً به هر پیدایشی اطلاق شود.
شخص حقوقی به فراخور وجود اعتباریش و نداشتن شرایط بهره مندی از برخی از حقوق نمی تواند بهره مند باشد. حقوقی چون حق پدر-فرزندی و حق ازدواج و حق حضانت از این زمره می باشند.

پیشنهاد کاربران

شخص حقوقی:[اصطلاح حقوق]عبارت است از گروهی از افراد انسان یا منفعتی از منافع عمومی

الشخص الاعتباری


کلمات دیگر: