to write off, to cross out
قلم کشیدن
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( مصدر ) خط کشیدن .
پیشنهاد کاربران
به کنایه نابود کردن و محو کردن باشد همچنان که در چک لیست کار ها را به قلم کشیدن محو و نابود کنند.
قلم کشیدن : باطل ساختن .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 381 ) .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 381 ) .
کلمات دیگر: