مترادف ایس : ( آیس ) دلسرد، مایوس، ناامید، نومید، وازده
ایس
مترادف ایس : ( آیس ) دلسرد، مایوس، ناامید، نومید، وازده
فرهنگ فارسی
( آیس ) ( اسم ) ناامید شونده نومید مایوس . ( بود شیخی عالمی قطبی کریم اندران منزل که آیس شد ندیم . ) جمع : آیسان : ( لیک خورشید عنایت تافته است آیسان را از کرم دریافته است . )
آیس، مایوس، ناامید، نومید
( اسم ) وجود مقابل لیس عدم . پناه دهری . وجود دهری .
آیس، مایوس، ناامید، نومید
( اسم ) وجود مقابل لیس عدم . پناه دهری . وجود دهری .
فرهنگ معین
( آیس ) (یِ ) [ ع . ] (ص فا. ) مأیوس ، ناامید.
لغت نامه دهخدا
( آیس ) آیس. [ ی ِ ] ( ع ص ) ناامید. نومید. نمید. مأیوس. قانط. قنوط :
بود شخصی عالمی قطبی کریم
اندر آن منزل که آیس شد ندیم.
آن صلاح تست آیس دل مشو.
راه داری زین ممات اندر معاش.
ور نه پیلی در پی تبدیل باش.
آیسان را از کرم دریافته ست.
هر دمی راجی و آیس میشوند.
ایس. [ اَ ] ( ع مص ) ناامید شدن. ( منتهی الارب ). نومید شدن و آن مقلوب یأس است. ( آنندراج ). ناامید و مأیوس شدن. ( ناظم الاطباء ). || نرم گردیدن. ( از منتهی الارب ). || ( اِ ) بودن و وجود، خلاف لیس. ( آنندراج ). وجود. مقابل لیس ؛ عدم. ( فرهنگ فارسی معین ). || قهر و غلبه. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ).
بود شخصی عالمی قطبی کریم
اندر آن منزل که آیس شد ندیم.
مولوی.
چونکه قبضی آیدت ای راهروآن صلاح تست آیس دل مشو.
مولوی.
عسر با یسر است هین آیس مباش راه داری زین ممات اندر معاش.
مولوی.
لیک تو آیس مشو هم پیل باش ور نه پیلی در پی تبدیل باش.
مولوی.
لیک خورشید عنایت تافته ست آیسان را از کرم دریافته ست.
مولوی.
هم بر آن بو می تنند و میروندهر دمی راجی و آیس میشوند.
مولوی.
و آن در اصل آئس باشد.ایس. [ اَ ] ( ع مص ) ناامید شدن. ( منتهی الارب ). نومید شدن و آن مقلوب یأس است. ( آنندراج ). ناامید و مأیوس شدن. ( ناظم الاطباء ). || نرم گردیدن. ( از منتهی الارب ). || ( اِ ) بودن و وجود، خلاف لیس. ( آنندراج ). وجود. مقابل لیس ؛ عدم. ( فرهنگ فارسی معین ). || قهر و غلبه. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ).
ایس . [ اَ ] (ع مص ) ناامید شدن . (منتهی الارب ). نومید شدن و آن مقلوب یأس است . (آنندراج ). ناامید و مأیوس شدن . (ناظم الاطباء). || نرم گردیدن . (از منتهی الارب ). || (اِ) بودن و وجود، خلاف لیس . (آنندراج ). وجود. مقابل لیس ؛ عدم . (فرهنگ فارسی معین ). || قهر و غلبه . (آنندراج ) (منتهی الارب ).
( آئس ) آئس. [ ءِ ] ( ع ص ) مأیوس. ناامید. نومید.
فرهنگ عمید
( آیس ) مٲیوس، ناامید، نومید.
دانشنامه عمومی
آیس (کمیک). آیس (به انگلیسی: Ice)، با نام اصلی تورا اولافسداتر، یک شخصیت خیالی ابرقهرمان در کتاب های کامیک آمریکایی منتشر شده توسط دی سی کامیکس است. این شخصیت توسط کیث گیفن، جان د متیس و کوین مگوایر خلق شده است و برای اولین بار در شمارهٔ ۱۲ لیگ عدالت بین المللی (آوریل ۱۹۸۸) حضور پیدا کرد. آیس ابرقهرمانی دلسوز است که در کنار بهترین دوستش فایر به مبارزه با جرم و جنایت می پردازد. او و فایر در کنار یکدیگر به عنوان یکی از اعضای تیم های نگهبانان جهانی و لیگ عدالت محسوب می شدند.
ایجاد و کنترل یخ و برف
نفس یخی
پرواز
تورا عضو گروهی از نژاد انسان های جادویی یخی است که در رشته کوه های نروژ زندگی می کنند و پدر او، شاه اولافسداتر رهبر این افراد است. زمانی که مهندسی به نام راد شندینست مردم یخی را کشف کرد، با پدر تورا قرار گذاشت که به او اجازه ترک سرزمین پادشاهی را بدهد. پس از اینکه راد، تورا را به دکتر میست و گروه نگهبانان جهانی معرفی نمود، او به عنوان دومین شخصیت با نام مستعار آیس میدن به این تیم پیوست.
ایجاد و کنترل یخ و برف
نفس یخی
پرواز
تورا عضو گروهی از نژاد انسان های جادویی یخی است که در رشته کوه های نروژ زندگی می کنند و پدر او، شاه اولافسداتر رهبر این افراد است. زمانی که مهندسی به نام راد شندینست مردم یخی را کشف کرد، با پدر تورا قرار گذاشت که به او اجازه ترک سرزمین پادشاهی را بدهد. پس از اینکه راد، تورا را به دکتر میست و گروه نگهبانان جهانی معرفی نمود، او به عنوان دومین شخصیت با نام مستعار آیس میدن به این تیم پیوست.
wiki: آیس (کمیک)
جدول کلمات
آیس
ناامید, مایوس
ناامید, مایوس
پیشنهاد کاربران
عالی در سطح موازی
آیِسِ ( اوستایی ) 1ـ لابه ـ خواهش ـ التماس ـ استدعا ـ آرزو کردن 2ـ خواستن، تقاضا ـ درخواست ـ طلب کردن
چشم ها
مازندرانی :در مواجهه با چیز کثیف گفته می شود.
کلمات دیگر: