کلمه جو
صفحه اصلی

ناسوده

فرهنگ فارسی

نیاسوده نا آسوده .

لغت نامه دهخدا

ناسوده. [ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) نیاسوده. ناآسوده :
از خلق نهفته چند باشی
ناسوده ، نخفته چند باشی.
نظامی.
|| نسوده. نسائیده. نابسوده.

دانشنامه عمومی

ناسوده (انگلیسی: Approximant) آواهای گفتاری ای هستند که در تولیدشان اندام های تولیدی به یکدیگر نزدیک می شوند، اما نه به اندازه ای که موجب آشفتگی جریان هوا شود؛ بنابراین ناسوده چیزی بین سایشی، که آشفتگی جریان هوا ایجاد می کند، و واکه، که هیچ آشفتگی ای ایجاد نمی کند، است. این طبقه از آواها شامل ناسوده کناری، مانند و ناسوده غیرکناری، مانند ، و نیم واکه مانند و است.
نیم واکه
قبل از اینکه اصطلاح ناسوده برای این نوع از آوا در دهه ۱۹۶۰ وضع شود، اصطلاح «پیوسته بدون سایش» به کار می رفت که به ناسوده های غیرکناری ارجاع داشت.

پیشنهاد کاربران

تازه و غیر مستعمل


کلمات دیگر: