مترادف ایفاد : ارسال، فرستادن
ایفاد
مترادف ایفاد : ارسال، فرستادن
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
ارسال، فرستادن
فرهنگ فارسی
فرستادن، گسیل داشتن، روانه کردن
(مصدر ) فرستادن روانه کردن : ایفاد مراسله .
(مصدر ) فرستادن روانه کردن : ایفاد مراسله .
فرهنگ معین
[ ع . ] (مص م . ) فرستادن ، روانه کردن ، ایفاد مراسله .
لغت نامه دهخدا
ایفاد. ( ع مص ) برآمدن بر چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مشرف شدن و برآمدن بر آن. ( ناظم الاطباء ). || سر برآوردن آهوبره و گوش استیخ کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بلند کردن آهو سر خود را و استیخ کردن گوشهای خود را. ( ناظم الاطباء ). || شتافتن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( تاج المصادر بیهقی ). || بلند گردیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بلند شدن چیزی. ( از ناظم الاطباء ). || وفد فرستادن. ( تاج المصادر بیهقی ). برسولی فرستادن نزد کسی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). فرستادن. روانه کردن. مراسله. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ عمید
فرستادن، گسیل داشتن، روانه کردن.
دانشنامه عمومی
اعزام کردن، ارائه دادن
فایده رساندن
پیشنهاد کاربران
تقدیم
برگزارد، برفرست
بهره گزار
روانه کردن، رسول فرستادن،
کلمات دیگر: