کلمه جو
صفحه اصلی

ثرمه

لغت نامه دهخدا

ثرمة. [ ث َ / ث ِ م َ ] (اِخ ) شهر کوچکی است در ساحل شمالی جزیره ٔ صقلیه نزدیک شفلوی . (رحله ٔ ابن جبیر). کیکش بسیار و گرمایش شدید است . (مراصد الاطلاع ). این نام از یونانی ترمس بمعنی آب گرم معدنی و حمّه .


( ثرمة ) ثرمة. [ ث َ / ث ِ م َ ] ( اِخ ) شهر کوچکی است در ساحل شمالی جزیره صقلیه نزدیک شفلوی . ( رحله ابن جبیر ). کیکش بسیار و گرمایش شدید است. ( مراصد الاطلاع ). این نام از یونانی ترمس بمعنی آب گرم معدنی و حمّه .


کلمات دیگر: