( مصدر ) مقاومت کردن با. بر آمدن با کسی یا چیزی .
تاب بردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تاب بردن. [ ب ُ دَ ] ( مص مرکب ) برآمدن با کسی یا چیزی. مقاومت توانستن با کسی یا چیزی :
با باز کجا تاب برد بچه فرفور؟
با باز کجا تاب برد بچه فرفور؟
ابوشکور.
کلمات دیگر: