کلمه جو
صفحه اصلی

جادوی کرده

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه او را جادو کرده اندسحرشده مسحور.
سحر شده

لغت نامه دهخدا

جادوی کرده. [ دُ ک َ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) مسحور. ( دهار ). سحرشده. آنکه او را سحر کرده اند.


کلمات دیگر: