ثفال . [ ث ُ ] (ع اِ) سنگ زیرین آسیا. سنگ زیرین دستاس .
ثفال
لغت نامه دهخدا
ثفال. [ ث ُ ] ( ع اِ ) سنگ زیرین آسیا. سنگ زیرین دستاس.
ثفال. [ ث َ ] ( ع اِ ) سنگ زیرین آسیا. || ابریق. || سفره ای که زیر دستاس باز افکنند. آسیاروب. ج ، أثفلة.
ثفال. [ ث َ ] ( ع ص ، اِ ) اشتر دیررو و کاهل. گران رو از شتران و جز آن. || ابریق. ج ، ثُفل.
ثفال. [ ث َ ] ( ع اِ ) سنگ زیرین آسیا. || ابریق. || سفره ای که زیر دستاس باز افکنند. آسیاروب. ج ، أثفلة.
ثفال. [ ث َ ] ( ع ص ، اِ ) اشتر دیررو و کاهل. گران رو از شتران و جز آن. || ابریق. ج ، ثُفل.
ثفال . [ ث َ ] (ع اِ) سنگ زیرین آسیا. || ابریق . || سفره ای که زیر دستاس باز افکنند. آسیاروب . ج ، أثفلة.
ثفال . [ ث َ ] (ع ص ، اِ) اشتر دیررو و کاهل . گران رو از شتران و جز آن . || ابریق . ج ، ثُفل .
کلمات دیگر: