آبی است در وسط وادی در دیار ضبه و این وادی را شواجن گویند یوم ثبره نام یکی از جنگهای عرب است
ثبره
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( ثبرة ) ثبرة. [ ث ُ رَ ] ( ع اِ ) انبار غله پاک کرده در خرمن.
ثبرة. [ ث َ رَ ] ( ع اِ ) زمین نرم. || مغاکچه در زمین و چاهک در چیزی. || خاکی مانا به آهک. ج ، ثَبَرات.
ثبرة. [ ث َ رَ ] ( اِخ ) آبی است در وسط وادی در دیار ضبة و این وادی را شواجن گویند. || یوم ثبرة؛ نام یکی از جنگهای عرب است. ( از مراصد الاطلاع ص 103 ).
ثبرة. [ ث َ رَ ] ( ع اِ ) زمین نرم. || مغاکچه در زمین و چاهک در چیزی. || خاکی مانا به آهک. ج ، ثَبَرات.
ثبرة. [ ث َ رَ ] ( اِخ ) آبی است در وسط وادی در دیار ضبة و این وادی را شواجن گویند. || یوم ثبرة؛ نام یکی از جنگهای عرب است. ( از مراصد الاطلاع ص 103 ).
ثبرة. [ ث َ رَ ] (اِخ ) آبی است در وسط وادی در دیار ضبة و این وادی را شواجن گویند. || یوم ثبرة؛ نام یکی از جنگهای عرب است . (از مراصد الاطلاع ص 103).
ثبرة. [ ث َ رَ ] (ع اِ) زمین نرم . || مغاکچه در زمین و چاهک در چیزی . || خاکی مانا به آهک . ج ، ثَبَرات .
ثبرة. [ ث ُ رَ ] (ع اِ) انبار غله ٔ پاک کرده ٔ در خرمن .
کلمات دیگر: