کلمه جو
صفحه اصلی

ثرطمه

لغت نامه دهخدا

ثرطمه. [ ث َ طَ م َ ] ( ع مص ) سرنگون کردن نه از غضب و تکبر. || بسیار فربه شدن چنانکه ستور.


کلمات دیگر: