( ثعالة ) ثعالة. [ ث ُ ل َ ] ( ع اِ ) روباه ماده. || عنب الثعلب . تاجریزی. سکنگور. روباه تُربَک. || ثعالةالکلأ؛ گیاه خشک.
ثعالة. [ ث ُ ل َ ] ( اِخ ) موضعی است در شعر امروءالقیس. ( مراصد الاطلاع ).
ثعالة. [ ث ُ ل َ ] ( اِخ ) موضعی است در شعر امروءالقیس. ( مراصد الاطلاع ).