کلمه جو
صفحه اصلی

پاریاب

فرهنگ فارسی

زراعت آبی، زراعتی که با آب قنات یارودخانه آبیاری، شود، پاراب وپاراووفاریاب هم گویند
۱-( اسم ) زراعتی را گویند که باب رودخانه و امثال آن مزروع شود فاریاب فاریاو آبی . ۲- ( اسم ) نام شهریست
فاریاب شهری است به خراسان زراعتی را گویند که به آب کاریز و مانند آن مزروع شود

فرهنگ معین

(اِمر. ) زراعتی که با آب رودخانه و امثال آن کشت شود.

لغت نامه دهخدا

پاریاب. ( اِخ ) فاریاب. شهری است بخراسان از گوَزگانان ، بر شاهراه کاروان و بسیار نعمت. ( حدود العالم ). از شهرهای مشهور خراسان ، از اعمال گوزگانان که از آنجا تا بلخ شش منزل است : و دیگر آنکه از پاریاب سوی اندخود رفتن نزدیک است. ( تاریخ بیهقی ). دیگر روز امیر به پاریاب رسید. ( تاریخ بیهقی ).

پاریاب. ( اِ مرکب ) زراعتی را گویند که به آب چشمه و کاریز و مانند آن مزروع شود و آنرا فاریاب و فاریاو نیز نامند. ( فرهنگ جهانگیری ). زراعتی را گویند که با آب رودخانه و امثال آن مزروع شود. ( برهان ). مسقوی. آبی.

پاریاب . (اِ مرکب ) زراعتی را گویند که به آب چشمه و کاریز و مانند آن مزروع شود و آنرا فاریاب و فاریاو نیز نامند. (فرهنگ جهانگیری ). زراعتی را گویند که با آب رودخانه و امثال آن مزروع شود. (برهان ). مسقوی . آبی .


پاریاب . (اِخ ) فاریاب . شهری است بخراسان از گوَزگانان ، بر شاهراه کاروان و بسیار نعمت . (حدود العالم ). از شهرهای مشهور خراسان ، از اعمال گوزگانان که از آنجا تا بلخ شش منزل است : و دیگر آنکه از پاریاب سوی اندخود رفتن نزدیک است . (تاریخ بیهقی ). دیگر روز امیر به پاریاب رسید. (تاریخ بیهقی ).


فرهنگ عمید

زراعتی که با آب قنات ِیا رودخانه آبیاری شود، زراعت آبی.


کلمات دیگر: