کلمه جو
صفحه اصلی

تابک

فرهنگ فارسی

نام جد محمد محدث سمرقندی ابن یوسف .

لغت نامه دهخدا

تابک. [ ب َ ] ( اِخ ) نام جد محمد، محدث سمرقندی ابن یوسف.

پیشنهاد کاربران

بنده این کلمه را به عنوان نام برند مورد نظر خودم انتخاب کردم به این دلیل که می تواند معنی آن به عنوان جسمی ( به شکل تابه ) که در حال چرخیدن یا تاب خوردن ودوران کردن باشد تلقی شود یا به اختصار چرخنده کوچک یا دوران کننده کوچک معنی شود محصول مورد نظر من نیز بشقابی پلاستیکی است که در دنیا به نام دیسک پرنده شناخته می شودبنابراین نام تجاری این وسیله را بنده تابک ( بشقاپ پرنده ) گذاشتم


کلمات دیگر: