کلمه جو
صفحه اصلی

تأتاه

لغت نامه دهخدا

تأتاة. [ ت َءْ ] (ع مص ) گنگلاج گردیدن به «تا»: تأتاءالرجل تأتاةً و تئتاءً؛ گنگلاج گردید به تاء، یقال تأتاةٌ؛ ای تردد فی الکلام بالتاء. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به اقرب الموارد و تأتاء شود. || خواندن «تکه » را برای جهیدن بر ماده بلفظ تاتا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || رفتار کودک . || تبختر در جنگ . (قطر المحیط).


( تأتاة ) تأتاة. [ ت َءْ ] ( ع مص ) گنگلاج گردیدن به «تا»: تأتاءالرجل تأتاةً و تئتاءً؛ گنگلاج گردید به تاء، یقال تأتاةٌ؛ ای تردد فی الکلام بالتاء. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به اقرب الموارد و تأتاء شود. || خواندن «تکه » را برای جهیدن بر ماده بلفظ تاتا. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || رفتار کودک. || تبختر در جنگ. ( قطر المحیط ).


کلمات دیگر: