کلمه جو
صفحه اصلی

جاده کوبیدن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- هموار کردن راهاستوار کردن راه. ۲- براوضاع مسلط شدن : ((فلان خوب را کوبیده ) ).

لغت نامه دهخدا

جاده کوبیدن. [ جادْ دَ / دِ ] ( مص مرکب ) جاده کوبی. راه هموار و استوار ساختن. || در تداول عوام :فلان جاده را کوبیده ؛ یعنی بر اوضاع مسلط شده است.


کلمات دیگر: