خیال پردازی .
جادو خیالی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
جادوخیالی. [ خ َ ] ( حامص مرکب ) خیال بافی. خیال پردازی در شعر و سخن :
بر آنم که این پرده خالی کنم
در این پرده جادوخیالی کنم.
بر آنم که این پرده خالی کنم
در این پرده جادوخیالی کنم.
نظامی ( از آنندراج ).
رجوع به جادوخیال و جادو شود.کلمات دیگر: