کلمه جو
صفحه اصلی

پارد

فرهنگ فارسی

بلوکی از توابع قزوین زن پیر

لغت نامه دهخدا

پارد. ( اِخ ) بلوکی از توابع قزوین.

پارد. ( ص ) زن پیر.( به روایت بعض فرهنگها ). و شاید مصحف پاراو باشد.

پارد. (اِخ ) بلوکی از توابع قزوین .


پارد. (ص ) زن پیر.(به روایت بعض فرهنگها). و شاید مصحف پاراو باشد.


دانشنامه عمومی

(تالشی) پُل روی آب.


پیشنهاد کاربران

پارد pard در واژ نامه ی احمد کسروی به چم ماده و ماتریال اومده


کلمات دیگر: