کلمه جو
صفحه اصلی

سرریز

مترادف و متضاد

overflow (اسم)
اضافی، سیل، طغیان، سرریز، طغیان اب

فرهنگ فارسی

تیغه‌ای که جریان از روی آن عبور می‌کند


آنچه ازمایع که بواسطه پرشدن ظرف از آن فروریزد، مانندریختن آب ازکناره حوض
ریختن آب و مانند آن از سر حوض و جز آن .

فرهنگ عمید

۱. آنچه، به ویژه مایعات، که به واسطۀ پُر شدن ظرفی یا جایی مانندِ حوض از آن فرو ریزد.
۲. (اسم مصدر ) فروریختن چیزی، به ویژه مایعات، از ظرفی یا جایی به واسطۀ پُر شدن آن.

دانشنامه عمومی

سرریز (به انگلیسی: Weir) به طور عمومی هر مانعی است که بر سر راه عبور آب قرار گرفته و باعث می شود تا آب در پشت آن بالا آمده و بر سرعت آن افزوده شود.سرریزها خود بر اساس شکل و کاربری انواع مختلف دارند و در مهندسی عمران مورد استفادهٔ گسترده قرار می گیرند.
دریاچه سریز
سرریز سد
هیدرولیک کانال باز
این سرریزها دارای یک صفحه قائم کار گذاشته شده در مسیر جریان هستند که دارای لبه و تاجی نسبتاً تیز در قسمت بالایی می باشد. سرریزهای لبه تیز علاوه بر این که به عنوان یک وسیلهٔ اندازه گیری دبی در کانال باز مورد استفاده قرار می گیرد، به عنوان یک سرریز که باعث افزایش ارتفاع و حجم آب در بالادست شده و آب از روی آن می گذرد هم به کار می روند.
در این نوع از سرریزها، لبهٔ سرریز به اندازه کافی پهن بوده و در مقایسه با سایر ابعاد، دارای اندازه قابل توجهی می باشد. اغلب به سرریزهای لبه پهن سرریز سد هم اطلاق می شود.
هیدرولیک کانالهای باز - دکتر سید محمود حسینی، دکتر جلیل ابریشمی

دانشنامه آزاد فارسی

سَرْریز (weir)
سَرْریز
دیوارۀ کوتاهی که برای بالاآوردن سطح آب، در عرض رودخانه می سازند.

فرهنگستان زبان و ادب

{weir} [مهندسی محیط زیست و انرژی] تیغه ای که جریان از روی آن عبور می کند

پیشنهاد کاربران

لبالب. سرشار. انباشته. سرریز

سر رفتن، لبریز شدن

Seconds
توی یکی از کانال های یوتیوب که آموزش زبان میداد و طرف کانادایی بود از کلمه ی seconds
به جای غذای سرریز استفاده میکرد.


کلمات دیگر: