کلمه جو
صفحه اصلی

شکستگی جوش نخورده

فرهنگ فارسی

نوعی شکستگی که کاملاً جوش نخورده باشد


فرهنگستان زبان و ادب

{ununited fracture} [ارتاپزشکی] نوعی شکستگی که کاملاً جوش نخورده باشد


کلمات دیگر: