( زنگ آلوده ) زنگ آلوده. [ زَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) زنگ زده. ریم گرفته : دثور؛ زنگ آلوده گردیدن شمشیر. ( منتهی الارب ). مقابل شفاف و پاک. کدر و آلوده به زنگار و ریم :
جان زنگ آلوده در صدرش به صیقل داده ام
زان چنان ریم آهنی تیغ یمان آورده ام.
جان زنگ آلوده در صدرش به صیقل داده ام
زان چنان ریم آهنی تیغ یمان آورده ام.
خاقانی.
و رجوع به زنگ و زنگار شود.