از تبریزیان عباس آباد اصفهان است در زرگری و مینا کاری بی نظیر و در شعر نیز به اعتقاد خود بی قرین بود رشید به هندوستان سفری کرد و به اعتبار صنعتش در نزد پادشاهان اعتبار داشت
رشید تبریزی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
رشید تبریزی. [ رَ دِ ت َ ] ( اِخ ) از تبریزیان عباس آباد اصفهان است. در زرگری و میناکاری بی نظیر و در شعر نیز به اعتقاد خود بی قرین بود. رشید به هندوستان سفری کرد و به اعتبار صنعتش در نزد پادشاهان اعتبار داشت. رشید پیش از سال 1081 هَ. ق. درگذشت. از اشعار اوست :
قدم چو مور به آهستگی به خاک افشار
که مور بادیه عشق آهوی حرم است.
شب که از شوق رخت انجمن افروخته بود
نگه گرم چو پروانه پرسوخته بود.
می جهد برق ز نقش قدم ماهروان
خار این بادیه باآبله پا چه کند.
طلوع صبح به تیغ کشیده می ماند
شفق به بسمل درخون طپیده می ماند.
پیدا و نهان چو شمع در فانوسم
مشهور و خفا چو گنج دقیانوسم
القصه درین چمن چو بید مجنون
می بالم و در ترقی معکوسم.
قدم چو مور به آهستگی به خاک افشار
که مور بادیه عشق آهوی حرم است.
شب که از شوق رخت انجمن افروخته بود
نگه گرم چو پروانه پرسوخته بود.
می جهد برق ز نقش قدم ماهروان
خار این بادیه باآبله پا چه کند.
طلوع صبح به تیغ کشیده می ماند
شفق به بسمل درخون طپیده می ماند.
پیدا و نهان چو شمع در فانوسم
مشهور و خفا چو گنج دقیانوسم
القصه درین چمن چو بید مجنون
می بالم و در ترقی معکوسم.
( از دانشمندان آذربایجان ص 159 ).
و رجوع به فرهنگ سخنوران و الذریعة ج 9 بخش 2 و نگارستان سخن ص 32و تذکره نصرآبادی ص 388 و 389 و روز روشن ص 242 و رشیدی تبریزی شود.کلمات دیگر: