کلمه جو
صفحه اصلی

خرجانی

لغت نامه دهخدا

خرجانی. [ خ َ ] ( ص نسبی ) منسوب به خرجان و آن قریتی است از قرای قومس ببلاد بین شابور و ری. ( از انساب سمعانی ).

خرجانی. [ خ َ ] ( اِخ ) احمدبن محمدبن حسین بن کوسید خرجانی معافری ، از اهل اصفهان بود. از عبداﷲبن احمدبن موسی و دیگران حدیث کرد و ابوبکربن مردویه و دیگران از وی حدیث دارند. ( از انساب سمعانی ).

خرجانی. [ خ َ ] ( اِخ )جسربن هارون بن عبداﷲ خرجانی معدل ، مکنی به ابوسعید.از راویان بود. وی از علی بن محمد طیاقسی و دیگران حدیث کرد و عبداﷲبن محمد اصفهانی از او حدیث دارد. خرجانی بسال 305 هَ. ق. درگذشت. ( از انساب سمعانی ).

خرجانی. [ خ َ ] ( اِخ ) زیادبن محمدبن زیادبن هیثم خرجانی اصفهانی ، مکنی به ابوالعباس.از اهل سپاهان بود و از حسن بن محمد دارکی و محمدبن حمزةبن عمارة و جماعتی دیگر حدیث دارد. ظاهراً بسال 378 هَ. ق. به اصفهان درگذشت. ( از انساب سمعانی ).

خرجانی. [ خ َ ] ( اِخ ) ضراربن احمدبن ضرار خرجانی. وی از احمدبن یونس و او از ابوالقاسم سلیمان بن احمد طبرانی حدیث دارد. در مسجد جامع اصفهان نقطه ای است بنام ضرارآباد که از مستحدثات ضراربن احمد است. ( از انساب سمعانی ).

خرجانی. [ خ َ ] ( اِخ ) طاهربن ابراهیم بن یزید وراق ضبی خرجانی. از ابوحاتم محمدبن ادریس رازی حدیث شنید و محمدبن ابراهیم از وی حدیث کرد. وی بسال 291 هَ. ق. درگذشت. ( از انساب سمعانی ).

خرجانی. [ خ َ ] ( اِخ ) عبداﷲبن اسحاق بن یوسف خرجانی ، مکنی به ابومحمد. او از راویانست و از پدرش و از حفص بن عمر عدنی روایت دارد و ابوعبداﷲ محمدبن احمدبن ابراهیم اصفهانی و جز او از وی روایت کرده اند. ( از معجم البلدان ).

خرجانی. [ خ َ ] ( اِخ ) علی بن احمدبن محمدبن حسین خرجانی اصفهانی ، مکنی به ابوحامد. از راویان بود، از ابواسحاق ابراهیم بن احمدبن فراش مکی و ابواحمد محمدبن محمدبن مکی خرجانی حدیث شنید و ابوبکر محمدبن ادریس خرجانی و تنی چند دیگر از وی روایت دارند. ( از انساب سمعانی ).

خرجانی. [ خ َ ] ( اِخ ) علی بن احمدبن محمدبن حسین خرجانی محدث بن محدث ، مکنی به ابوالحسن . از قاضی احمدبن محمود خرزاد روایت حدیث کرد و ابوالحسن احمدبن محمدبن معلم صوفی از وی روایت حدیث دارد. ( از معجم البلدان ).

خرجانی. [ خ َ ] ( اِخ ) محمدبن ابراهیم بن حسن فرائضی خرجانی ، مکنی به ابوجعفر. وی فقیهی عالم و فاضل بود و بر مذهب شافعی میرفت. او بخرجان از ابن ابی غیلان و ابوالقاسم عبداﷲبن محمد بغوی و جز آن دو حدیث کرد. ( از انساب سمعانی ).

خرجانی . [ خ َ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن حسین بن کوسید خرجانی معافری ، از اهل اصفهان بود. از عبداﷲبن احمدبن موسی و دیگران حدیث کرد و ابوبکربن مردویه و دیگران از وی حدیث دارند. (از انساب سمعانی ).


خرجانی . [ خ َ ] (اِخ ) زیادبن محمدبن زیادبن هیثم خرجانی اصفهانی ، مکنی به ابوالعباس .از اهل سپاهان بود و از حسن بن محمد دارکی و محمدبن حمزةبن عمارة و جماعتی دیگر حدیث دارد. ظاهراً بسال 378 هَ . ق . به اصفهان درگذشت . (از انساب سمعانی ).


خرجانی . [ خ َ ] (اِخ ) ضراربن احمدبن ضرار خرجانی . وی از احمدبن یونس و او از ابوالقاسم سلیمان بن احمد طبرانی حدیث دارد. در مسجد جامع اصفهان نقطه ای است بنام ضرارآباد که از مستحدثات ضراربن احمد است . (از انساب سمعانی ).


خرجانی . [ خ َ ] (اِخ ) طاهربن ابراهیم بن یزید وراق ضبی خرجانی . از ابوحاتم محمدبن ادریس رازی حدیث شنید و محمدبن ابراهیم از وی حدیث کرد. وی بسال 291 هَ . ق . درگذشت . (از انساب سمعانی ).


خرجانی . [ خ َ ] (اِخ ) عبداﷲبن اسحاق بن یوسف خرجانی ، مکنی به ابومحمد. او از راویانست و از پدرش و از حفص بن عمر عدنی روایت دارد و ابوعبداﷲ محمدبن احمدبن ابراهیم اصفهانی و جز او از وی روایت کرده اند. (از معجم البلدان ).


خرجانی . [ خ َ ] (اِخ ) علی بن احمدبن محمدبن حسین خرجانی اصفهانی ، مکنی به ابوحامد. از راویان بود، از ابواسحاق ابراهیم بن احمدبن فراش مکی و ابواحمد محمدبن محمدبن مکی خرجانی حدیث شنید و ابوبکر محمدبن ادریس خرجانی و تنی چند دیگر از وی روایت دارند. (از انساب سمعانی ).


خرجانی . [ خ َ ] (اِخ ) علی بن احمدبن محمدبن حسین خرجانی محدث بن محدث ، مکنی به ابوالحسن . از قاضی احمدبن محمود خرزاد روایت حدیث کرد و ابوالحسن احمدبن محمدبن معلم صوفی از وی روایت حدیث دارد. (از معجم البلدان ).


خرجانی . [ خ َ ] (اِخ ) محمدبن ابراهیم بن حسن فرائضی خرجانی ، مکنی به ابوجعفر. وی فقیهی عالم و فاضل بود و بر مذهب شافعی میرفت . او بخرجان از ابن ابی غیلان و ابوالقاسم عبداﷲبن محمد بغوی و جز آن دو حدیث کرد. (از انساب سمعانی ).


خرجانی . [ خ َ ] (اِخ ) محمدبن ابی نصر شجاع بن ابراهیم فتوانی حافظ، از مقیمان محله ٔ خرجان بود و بدین سبب او را خرجانی میگفتند. وی از ابومنصوربن سکردیه قاضی و تنی چند خبر شنید و بسیاری از وی خبر شنیدند. ولادتش بسال چهارصدوشصت واندی (هَ . ق .) اتفاق افتاد و مرگش بسال پانصدوسی واندی در اصفهان واقع شد. (از انساب سمعانی ).


خرجانی . [ خ َ ] (اِخ ) محمدبن عمربن محمدبن عبدالرحمن خرجانی ، معروف به ابن تانة. وی شیخ ثقه ٔصالحی بود و در بغداد از ابوعلی بن شاذان و اقران اوو در اصفهان از ابوبکربن مردویه و طبقه ٔ او استماع حدیث کرد و در اصفهان مجلس املاء حدیث داشت . وی بسال 475 هَ . ق . در اصفهان درگذشت . (از معجم البلدان ).


خرجانی . [ خ َ ] (اِخ )جسربن هارون بن عبداﷲ خرجانی معدل ، مکنی به ابوسعید.از راویان بود. وی از علی بن محمد طیاقسی و دیگران حدیث کرد و عبداﷲبن محمد اصفهانی از او حدیث دارد. خرجانی بسال 305 هَ . ق . درگذشت . (از انساب سمعانی ).


خرجانی . [ خ َ ] (ص نسبی ) منسوب به خرجان و آن قریتی است از قرای قومس ببلاد بین شابور و ری . (از انساب سمعانی ).



کلمات دیگر: