ریسیدن پشم و پنبه و مانند آن
رشته رشتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
رشته رشتن. [ رِ ت َ / ت ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) ریسیدن پشم و پنبه و مانند آن. ( از آنندراج ) :
از خرقه تنت دید کمان آن مه و می گفت
این رشته باریک درین خرقه که رشته ست.
یک رشته درین غمکده جز آه نرشتیم.
از خرقه تنت دید کمان آن مه و می گفت
این رشته باریک درین خرقه که رشته ست.
کمال خجندی.
ما تخم درین مزرعه جز اشک نکشتیم یک رشته درین غمکده جز آه نرشتیم.
صائب.
کلمات دیگر: